به نام خدا
عاقبت بینی
شخصی آمد خدمت رسول اکرم و عرض کرد : یا رسولالله ! به من نصیحتی و
موعظهای بفرمائید . نوشتهاند که ایشان سه بار این جمله را تکرار کردند ،
فرمودند : آیا اگر من بگویم تو به کار میبندی ؟ گفت : بله . ( البته این
تکرار برای این بود که جملهای که میخواستند بگویند ، بیشتر در ذهنش رسوخ
پیدا بکند و بفهمد که جمله با ارزشی است و نباید فراموش بکند ) . بعد
فرمود : « اذا هممت بامر فتدبر عاقبته » ( 1 ) . هرگاه میخواهی کاری را
انجام دهی ، اول درباره عاقبت آن کار تدبر کن ، بعد تصمیم بگیر .
اساسا لغت تدبر که از ماده " دبر " هست ، همان مفهوم عاقبت بینی
را دارد . " تدبر " و " ادبار " از یک ماده هستند . اقبال و ادبار
که ما میگوئیم ، " اقبال " رو آوردن است و " ادبار " پشت کردن . "
تدبر " معنایش این است که انسان آن نهایت امر ، آن عاقبت کار ، و آن
پشت سر کار را ببیند تنها چهره کار را نبیند . هر کاری یک
چهرهای دارد و یک پشت سری . انسان غالبا چهره کار را میبیند ولی پشت
سر کار را نمیبیند ، مگر اینکه از آن کار رد شده باشد ، آن وقت نگاه میکند ، از پشت سر میبیند . و بسا هست که کاری چهرهاش یک جور است ، پشت سرش جور دیگر . تدبر به عاقبت اینست که انسان قبل از اینکه کاری را انجام دهد ، از پشت سر هم آن کار را مطالعه بکند . جملهای در نهجالبلاغه هست ، امیرالمؤمنین راجع به فتنهها بیان میکنند که فتنه چهرهاش یک جور است ، پشت سرش جور دیگر . میفرماید : « ان الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت » ( 1 ) . همه جملهها یادم نیست . جملههای عجیبی است که " فتنه " وقتی که پدید میآید ، حکم غبارهایی را دارد که در فضا پیدا میشود ، یا حکم تاریکی را دارد که در تاریکی انسان نمیبیند ، دروغها پیدا میشود ، شایعات پیدا میشود ، هیجانها احساسات زیاد پیدا میشود ، له پیدا میشود ، علیه پیدا میشود . اصلا آدم درمیماند که چگونه قضاوت بکند ، و واقع میشود در فتنه . ولی همین که فتنه خوابید و ، مثل این است که ظلمت از بین رفت و غبارها نشست . آن وقت انسان نگاه میکند ، چیز دیگری میبیند ، میبیند آنچه که در تاریکی میدید ، غیر از این است که اکنون در روشنائی میبیند . « اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت » . |
.: Weblog Themes By Pichak :.